رونی دین کلمن (زاده 13 مه 1964) یک بدنساز حرفه ای بازنشسته آمریکایی است. برنده عنوان مستر المپیا برای هشت سال متوالی ، او به عنوان یکی از بزرگترین بدنسازان تمام دوران ها شناخته می شود.او در کنار هشت قهرمانی مسترالمپیا ، رکورد بیشترین برد را به عنوان حرفه ای در IFBB با 26 عنوان در دست داشت تا اینکه توسط دکستر جکسون شکسته شد.ادامه ی مقاله از فیت باشیم را دنبال کنید.
رونی دین کلمن در مونرو ، لوئیزیانا ، در 13 مه 1964 متولد شد.وی در سال 1984 با مدرک کارشناسی حسابداری از دانشگاه ایالتی گرامبلینگ فارغ التحصیل شد. در آنجا ، او به عنوان مدافع میانی با GSU Tigers زیر نظر مربی ادی رابینسون راگبی بازی می کرد.
پس از فارغ التحصیلی ، او نتوانست به عنوان حسابدار کار کند و در عوض برای کار در پیتزا دومینو رفت ، جایی که هر روز به دلیل فقر ، پیتزای رایگان می خورد و به سختی می توانست خارج از کار غذا بخورد. سپس به یک افسر پلیس در آرلینگتون ، تگزاس تبدیل شد و از سال 1989 تا 2000 به عنوان افسر و تا سال 2003 به عنوان افسر ذخیره خدمت کرد.
گوستاوو آرلوتا ، افسر همکار کلمن ، پیشنهاد داد که او در ورزشگاه متروفلکس ، متعلق به بدنساز آماتور برایان دابسون ، شرکت کند. دابسون به کلمن پیشنهاد عضویت رایگان مادام العمر را می دهد در صورتی که به دابسون اجازه دهد او را برای مسابقات بدنسازی آینده مستر تگزاس در آن سال آموزش دهد.
کلمن پس از تمرین برای مستر تگزاس ، مقام اول را در دو دسته سنگین وزن و کلی کسب کرد. او همچنین خود دابسون را شکست داد. کلمن اولین مسابقه خود را به عنوان یک حرفه ای ، در مسابقه جام حرفه ای کانادا ، در سال 1995 برد. سال بعد ، او دوباره در این مسابقه برنده شد ، سپس در سال 1997 برنده جایزه بزرگ روسیه شد. او همچنین در مسابقات پاورلیفتینگ در اواسط دهه 1990 شرکت کرد.
صعود او در صدر رشته بدنسازی حرفه ای نسبتاً کند بود: در اولین حضور او در مسابقه مستر المپیا (معتبرترین مسابقه در سراسر جهان) در سال 1992 ، رتبه ای کسب نکرد. سپس در 1994 وی پانزدهم ، سپس دهم در 1995 ، ششم در 1996 و نهم در 1997 هنگامی که دوریان یتس ششمین و آخرین عنوان خود را قبل از بازنشستگی کسب کرد.
سال بعد ، کنت ویلر به عنوان دهمین دارنده عنوان مستر المپیا مورد توجه قرار گرفت و از رقابت با ناصر ال سونباتی ، کوین لورون و شاون ری به دست آمد. با این حال ، کلمن – که پیروزی شب قهرمانان او در اوایل سال به طور قابل توجهی عزت او را در دنیای بدنسازی بالا برده بود , پیشرفت های قابل توجهی را روی صحنه آورد و ویلر را برای اولین بار در مستر المپیا با سه امتیاز شکست داد.
کلمن در طول مسابقه 2005 از عنوان خود دفاع کرد و در مجموع هشت پیروزی متوالی کسب کرد و با لی هانی به عنوان پرتکرار ترین قهرمانان مستر المپیا در تاریخ مساوی شد. در سال 2001 ، او اولین مردی بود که هر دو عنوان آرنولد کلاسیک و مستر المپیا را در همان سال کسب کرد (فقط دکستر جکسون در سال 2008 این شاهکار را تکرار کرده است).
وزنه های بسیار زیادی که کلمن در طول دوران حرفه ای خود به عنوان یک وزنه بردار و بدنساز استفاده می کرد ، مانند اسکوات و ددلیفت با وزن 800 پوند ، بدن او را تحت تاثیر قرار داد و از سال 2007 تحت عمل های جراحی متعددی قرار گرفته است. این شامل دو تعویض مفصل ران و تلاش های مختلف است.
در تسکین درد مزمن ناشی از دیسک های بین مهره ای آسیب دیده ,او علیرغم وخامت وضعیت خود به تمرینات خود ادامه داده است ، اما فقط می تواند از وزنه های سبک برای جلوگیری از از دست دادن عضلات در سال 2018 استفاده کند و برخی از عمل های جراحی وی (هزینه هر کدام بین 300000 تا 500000 دلار) نتایج ضعیفی داشت.
ممکن است دیگر هرگز نتواند بدون کمک راه برود. اگر مجبور باشد مسافت های طولانی را طی کند ،باید از ویلچر استفاده کند. با این حال ، او گفته است که از انتخاب های خود پشیمان نیست و اعتراف می کند که مصمم است به هر قیمتی بهترین بدنساز باشد. او گفت که در هر صورت پشیمان است که کار بیشتری برای تحکیم میراث خود انجام نداده است.
در سال 2018 ، ولاد یودین زندگی و حرفه رونی کلمن را در مستند Netflix Ronnie Coleman: The King ثبت کرد. برای اعتبار فیلم ، خواننده کوآن آهنگی به نام “Flexin ‘on Them (Ronnie Coleman)” با الهام از حرفه بدنسازی کلمن ساخت.
کلمن یک مسیحی معتقد است. او در مارس 1998 ، در یک نمایشگاه ورزشی در پاریس ، مربی شخصی فرانسوی-لبنانی روئیدا کریستین اچکار را ملاقات کرد و در 28 دسامبر 2007 در بیروت ازدواج کردند. آنها بلافاصله طلاق گرفتند.رونی کلمن با مربی شخصی آمریکایی سوزان ویلیامسون در 11 آوریل 2016 ازدواج کرد آنها در آرلینگتون ، تگزاس زندگی می کنند و چهار فرزند با هم دارند.
در ژوئن 2020 ، کلمن فاش کرد که به دلیل جراحی های نامناسب دیگر نمی تواند راه برود. کلمن با بیان اینکه ممکن است دیگر هرگز راه نرود ، مشکلات خود را ناشی از جراحی های مشکوک دانست و خاطرنشان کرد که 3 عمل جراحی اخیر وی در مجموع 2 میلیون دلار هزینه داشته است.
قد: 5 فوت 11 اینچ (180 سانتی متر)
وزن مسابقه: 287-300 پوند (130–136 کیلوگرم)
وزن خارج از فصل: 315-320 پوند (143–145 کیلوگرم)
دور قفسه سینه: 60 اینچ (150 سانتی متر)
دور بازوها: 24 اینچ (61 سانتی متر)
سال | فیلم |
---|---|
1998 | Ronnie Coleman: The First Training Video |
2000 | Ronnie Coleman: The Unbelievable |
2003 | Ronnie Coleman: The Cost of Redemption |
2006 | Ronnie Coleman: Relentless |
2008 | Ronnie Coleman: Invincible |
2009 | Ronnie Coleman: The Last Training Video |
2018 | Ronnie Coleman: The King |
سال | عناوین |
---|---|
1990 | Mr. Texas (Heavyweight & Overall) |
1991 | World Amateur Championships (Heavyweight) |
1995 | Canada Pro Cup |
1996 | Canada Pro Cup |
1997 | Grand Prix Russia |
1998 | Mr. Olympia Night of Champions, Toronto Pro Invitational, Grand Prix Finland, Grand Prix Germany |
1999 | Mr. Olympia, World Pro Championships, Pride Grand Prix England |
2000 | Mr. Olympia, World Pro Championships, Mr. Brody Langley, Grand Prix England |
2001 | Mr. Olympia, Arnold Schwarzenegger Classic, New Zealand Grand Prix |
2002 | Mr. Olympia, Grand Prix Holland |
2003 | Mr. Olympia Grand Prix Russia |
2004 | Mr. Olympia Grand Prix England, Grand Prix Holland, Grand Prix Russia |
2005 | Mr. Olympia |
2006 | Mr. Olympia 2nd, Grand Prix Austria, Grand Prix Holland, Grand Prix Romania |
2007 | Mr. Olympia 4th |
منبع :رونی کلمن -- رانی کولمن سوزان ویلیامسن -- رونی کولمن -- مشخصات بدنی رونی کلمن-- مربی رونی کلمن -- وزن رونی کلمن
ما به عنوان والدین، وقتی صحبت از سلامت جسمانی کودکمان به میان میآید، به همه چیز توجه میکنیم: زمانی که کمی احساس گرما میکند، زمانی که کمی بداخلاقی رفتار میکند، زمانی که در هنگام شام غذا نمیخورد، یا زمانی که صدایشان کمی خشن به گوش میرسد.
و از بدو تولد، ما اساساً شرطی شدهایم که مراقب نقاط عطف فیزیکی آنها باشیم، از اولین باری که سرشان را بالا نگه میدارند تا اولین قدمهایشان و هر چیزی که بین آنها قرار دارد.
اما وقتی نوبت به سلامت عاطفی آنها میرسد، به راحتی میتوان در تاریکی احساس کرد. (من می دانم که مطمئناً وقتی نوبت به بزرگ کردن پسرم می شد، بودم.)
واقعاً چگونه بفهمیم فرزندانمان از نظر عاطفی سالم هستند؟ و نکته مهمتر، چگونه متوجه شویم که به عنوان والدین آنها به اندازه کافی برای کمک به آنها از نظر عاطفی سالم تلاش می کنیم؟ عددی روی دماسنج وجود ندارد که بتوانیم به دنبال آن باشیم تا مشکلی را نشان دهد.
و با این حال، علم روشن است: سلامت عاطفی قطعا مهم است - به ویژه برای پسران. بنابراین در اینجا همه چیزهایی است که باید بدانید.
سلامت عاطفی توانایی افراد برای آگاهی، درک و مدیریت احساسات خود، از جمله اوج، پستی و هر چیزی در این بین است.
البته، بچه ها ذاتاً با این توانایی متولد نمی شوند. این چیزی است که با رشد مغز آنها، در طول دوران کودکی، به ویژه در 5 سال اول زندگی، رشد می کند. در واقع، این کار بلافاصله از بدو تولد شروع می شود - بر اساس نحوه پیوند شما با کودک و کمک به او در یادگیری نحوه ایجاد دلبستگی، رشد اعتماد و مقابله با استرس های زندگی روزمره.
سپس، همانطور که کودک شما بزرگتر می شود، یاد می گیرد که چگونه صحبت کند، چیزهایی را که می خواهد بخواهد، با ناامیدی کنار بیاید - یک درس کلیدی در طول "دو نفره وحشتناک" - و مرزهای دیگران را انتخاب کند.
در طول این فرآیند یادگیری، کودکان اغلب با رفتار ناامید یا عصبانی شروع میکنند، زیرا نمیدانند چگونه احساسات خود را بیان کنند. اما بعدا - با کمک ما به عنوان والدین و همچنین با قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی - آنها توانایی صبر کردن و ابراز احساسات خود را به روشی سازنده یاد می گیرند.
نیکلاس هاردی، مددکار اجتماعی بالینی دارای مجوز و رواندرمانگر، توضیح میدهد: «کودکان سالم از نظر عاطفی، مهارتهای عملکرد اجرایی بهتری دارند، که به آنها اجازه میدهد به موقعیتها با کنترل خود، تفکر انتقادی و موارد دیگر پاسخ دهند.»
این زمینه را برای کل زندگی آنها تنظیم می کند و بر روی زندگی روزمره، روابط آینده آنها، آمادگی آنها برای مدرسه منبع معتبر و حتی شغل آینده آنها تأثیر می گذارد.
نیازی به گفتن نیست که سلامت عاطفی برای همه کودکان بسیار مهم است. اما این امر به ویژه برای پسران مهم است، زیرا جامعه به طور سنتی از پسران انتظارات متفاوتی داشته و آنها را مشروط به رفتارهای خاصی می کند.
معمولاً به پسرها گفته می شود (به طور ضمنی یا صریح) برخی از احساسات مانند غم و اندوه را سرکوب کنند و به جای آن موارد زیر را بپذیرند:
و این پیام ها فقط از طرف والدین آنها نمی آید. آنها از جامعه به عنوان یک کل می آیند. به تعداد بازنمایی مردان خشن، پرخاشگر یا خشن در فیلمها و تلویزیون فکر کنید - یا حتی عدم وجود مردانی که احساسات خود را در فرهنگ عامه نشان میدهند.
اما این ایده درباره معنای پسر بودن (و بعداً مرد بودن) میتواند اثرات مضری برای بچهها داشته باشد و بر نحوه پردازش احساسات و ارتباط آنها با دیگران در دوران کودکی و بزرگسالی تأثیر بگذارد.
به عبارت دیگر: یک کودک از نظر عاطفی ناسالم می تواند به مردی تبدیل شود که دیدگاهی سمی نسبت به معنای مردانگی آنها دارد. این مردانگی سمی می تواند به نوبه خود بر سلامت جسمی و روانی آنها تأثیر بگذارد.
به عنوان مثال، مطالعات نشان داده اند که مردانگی سمی می تواند منجر به موارد زیر شود:
شاگون موریا، روانشناس، توضیح می دهد: «مطالعات [همچنین] به این نتیجه رسیده اند که کسانی که از نزدیک با مفاهیم سنتی مردانگی مطابقت دارند، احتمال بیشتری دارد که پیامدهای سلامت روانی ضعیفی داشته باشند. این شامل خطر بیشتر افسردگی و خطر خودکشی است. به عنوان مثال، در ایالات متحده، مردان 3.5 برابر بیشتر از زنان در معرض خودکشی هستند.
در موارد شدید، این احتمال را نیز افزایش میدهد که پسرها به مردانی تبدیل شوند که احتمال خشونت جنسی یا خشونت فیزیکی، هم نسبت به سایر منابع مورد اعتماد مردان و هم برای خانوادههایشان بیشتر است. هم در ایالات متحده و هم در سراسر جهان، 90 درصد از همه قتل ها توسط مردان انجام می شود - و اعتقاد بر این است که مردانگی سمی در این تعداد بالا نقش دارد.
بچهها چیزهای زیادی از ما یاد میگیرند - و این شامل این است که چگونه شروع کنیم به اینکه چه کسی هستند، چگونه هویتشان را شناسایی میکنند، ارزش و ارزش خود را دارند، و چگونه احساسات خود را بیان کنند. آنها ما را تماشا می کنند و رفتار ما را کپی می کنند، اغلب نگرش ما را نسبت به آنها و دیگران تکرار می کنند - و این به معنای الگوبرداری از عادات خوب و بد ما است.
بنابراین با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا مواردی وجود دارد که می توانیم برای کمک به تقویت سلامت عاطفی پسرانمان انجام دهیم:
این ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما به راحتی میتوانید به طور تصادفی سیگنالی به پسرتان بفرستید که نشان دهد ابراز احساسات او درست نیست.
به عنوان مثال، پسر شما روی یک صندلی بلند بالا می رود. شما به آنها می گویید که پایین بیایند تا زمین نخورند، اما آنها گوش نمی دهند. سپس، چند ثانیه بعد، آنها به زمین می افتند، به چانه خود ضربه می زنند و شروع به گریه می کنند.
همانطور که مردان قبلاً توسط جامعه ما شرطی شدهاند، پاسخ دادن به این جمله آسان است: «درد بدی نداشت» یا «این چیزی است که شما به خاطر گوش ندادن دریافت میکنید». اما با انجام این کار، به پسرتان میگویید که دردی که احساس میکند واقعی نیست یا دلیل موجهی برای گریه کردن نیست.
این ممکن است به طور ناخواسته آنها را تشویق کند که وقتی آسیب می بینند پنهان شوند یا در مورد چیزی که اشتباه است با شما صحبت نکنند.
موریا میگوید: «خانه را به مکانی امن برای اشتراکگذاری و ابراز احساساتشان تبدیل کنید». "به آنها احساس نکنید که انگار ضعیف به نظر می رسند. احساسات خود را به اشتراک بگذارید و آنها را تشویق کنید که همین کار را انجام دهند. بیان احساسات آنها یک گام بزرگ در یادگیری تنظیم عاطفی است.
با قرار دادن کلمات در احساسات پیچیده، پسران جوان می توانند از تجربیات خود صحبت کنند و علت واکنش آنها را کشف کنند. به عنوان یک والدین، آنها را تشویق کنید تا بیشتر صحبت کنند و بررسی کنند که چه چیزی باعث ایجاد احساس عاطفی در آنها شده است - و چگونه واکنش آنها بر افراد اطراف آنها تأثیر می گذارد.
راه دیگر برای تشویق تنظیم هیجانی این است که خودتان طیف متنوعی از احساسات را مدل کنید.
هاردی میگوید: «حتی اگر به پسرها بگوییم که رفتار خاصی خوب است، اگر آنها هرگز ما را (بهعنوان پدر) نبینند که آن را نشان میدهیم، ممکن است این موضوع را بهعنوان چیزی برای رد کردن در درون خود تعبیر کنند. بالاخره بچه ها با تماشا و تقلید رفتار ما یاد می گیرند.
اگر احساسات خود را پنهان می کنید، از پزشک دوری می کنید، یا برای رقابت و پرخاشگری ارزش قائل هستید، آنها متوجه خواهند شد. اما با گشاده رویی و اجازه دادن به آنها که بدانند گاهی اوقات شما احساس غمگینی، ناامیدی یا هر احساس دیگری دارید، می توانید مکانیسم های مقابله ای سالم را به آنها نشان دهید.
این مهم است، به خصوص زمانی که عصبانی یا غمگین هستید. اگر در لحظه عصبانیت به طرف همسرتان ضربه بزنید یا زمانی که همسرتان در جاده ارتباط شما را قطع کرد چیزی توهین آمیز درباره او زمزمه کنید، پسرتان فکر می کند که این رفتار مناسبی است.
به طور مشابه، اگر نقشهای جنسیتی را بازی کنید یا بر اساس جنسیت با فردی متفاوت رفتار کنید (به این فکر کنید که با دخترتان متفاوت از پسرتان رفتار کنید)، او نیز متوجه این موضوع خواهد شد.
طبق گفته انجمن روانشناسی آمریکا، یک عامل خطر شناخته شده برای مردانگی سمی، قرار گرفتن در معرض خشونت در خانه، در روابط، در جامعه و در رسانه ها است. به همین دلیل توجه به قرار گرفتن فرزندتان در معرض خشونت در فرهنگ پاپ می تواند مفید باشد.
لازم نیست هر فیلم، بازی ویدیویی یا برنامه تلویزیونی را با خشونت ممنوع کنید، اما باید به فراوانی و شدت آن توجه کنید. سعی کنید مطمئن شوید چیزی که تماشا میکنند برای سن مناسب است و ترکیبی از محتوا را دریافت میکنند. با پسران خود در مورد آنچه می بینند صحبت کنید.
ما باید پسرانمان را تشویق کنیم که کتابهای متنوعی بخوانند یا فیلمهایی را تماشا کنند که قهرمانانی از پیشینههای مختلف دارند.
آنها را با الگوهای مثبت با ارزش های خوب آشنا کنید. به عنوان مثال، اگر پسر شما ورزش را دوست دارد، در مورد ورزشکارانی صحبت کنید که برای چیزی که به آن اعتقاد داشتند دفاع کردند، مانند تنیسور آرتور اش، که علیه آپارتاید آفریقای جنوبی کار کرد.
پسرتان را به خاطر داشتن طیف وسیعی از علایق تحسین کنید، حتی اگر این علایق لزوماً با آنها ارتباط نداشته باشید. یک فعالیت یا علاقه را به دلیل "دخترانه" یا "عجیب" بودن آن تعطیل نکنید - این می تواند ایده آل های مردانگی سمی یا هنجارهای جنسیتی قدیمی را تقویت کند.
تحقیقات نشان داده است که سلامت عاطفی کودکان زمانی بالاتر است که هم مادر و هم پدر خانواده را در اولویت قرار می دهند، صرف نظر از اینکه چقدر زمان صرف کار می کنند. این به این دلیل است که همانطور که انتظار دارید، حضور والدین در کنار فرزندانشان مهم است.
اما تحقیقات استوارت فریدمن نشان داد که این مقدار زمان نیست که بیشترین اهمیت را دارد. این کیفیت زمانی است که والدین - به ویژه پدران - با فرزندان خود می گذرانند.
به عبارت دیگر، 1 ساعتی که واقعاً با فرزندتان صحبت میکنید، بازی میکنید یا درگیر میشوید، ممکن است بهتر از 4 ساعتی باشد که با تلفن، کار یا چیز دیگری حواستان پرت شده باشد. مطمئن شوید که برای زمانی که با هم می گذرانید واقعاً حضور دارید.
کریستینا استینورث پاول، روان درمانگر و نویسنده، توصیه می کند تا جایی که می توانید زمانی را برای صرف شام به عنوان یک خانواده با فرزندان خود اختصاص دهید.
او میگوید: «کودکانی که با خانوادهشان شام میخورند، مهارتهای اجتماعی بهتری پیدا میکنند که میتوانند در سایر زمینههای زندگیشان از آن استفاده کنند - مانند مدرسه، و وقتی بزرگتر میشوند، در محل کار».
او می افزاید: «علاوه بر این، مطالعات نشان می دهد که کودکانی که به طور منظم با خانواده خود شام می خورند، با افزایش سن کمتر در معرض مشکلات سوء مصرف الکل و مواد قرار می گیرند و همچنین تمایل کمتری به ابتلا به اختلالات خوردن دارند.
به خاطر داشته باشید که خانواده ها در شکل ها و اندازه های مختلف هستند و این برای همه طیف ها صدق می کند.
اشتاینورث پاول توضیح میدهد: «مطالعات نشان میدهد که وقتی پدران در مدرسه فرزندانشان مشارکت میکنند، فرزندان روابط بهتری با همسالان، سطوح بالاتری از عزت نفس دارند و در مدرسه عملکرد بهتری دارند.»
او می افزاید: «وقتی در مدرسه فرزندتان فعال و درگیر هستید، از طریق اقدامات خود این پیام را ارسال می کنید که آموزش مهم است – این بسیار مؤثرتر از هر سخنرانی طولانی مدت است.
بعلاوه، اگر درگیر باشید و کمک کنید، به پسرها می آموزد که ارزش بازپرداخت به دیگران و درگیر شدن در فعالیت های اجتماعی را دارند.
همچنین اگر درگیر درس خواندن پسرتان باشید، احتمالاً متوجه علائمی میشوید که نشان میدهد پسرتان در حال مبارزه است. در صورت وجود، می توانید به راحتی علائم اضطراب، کمال گرایی، افسردگی یا سایر نگرانی های رفتاری را تشخیص دهید. این به شما کمک می کند که بدانید در صورت نیاز چه زمانی از او کمک بگیرید.
مطالعات نشان داده است که مردانی که سبک های فرزند پروری پرورشی بیشتری دارند، روابط بهتری با فرزندان خود دارند. و ترفند پرورش دادن بسیار ساده است: بگذارید فرزندانتان بدانند که همیشه در کنارشان هستید. مطمئن شوید که پسرانتان بدانند که هرگز آنها را شرمنده نخواهید کرد یا آنها را به خاطر صحبت با شما در مورد مسائلشان تنبیه نخواهید کرد.
این میتواند به مبارزه با یکی از ایدههای خطرناکتر در مردانگی سمی کمک کند: اینکه کمک خواستن یا صحبت کردن با مردان دیگر درباره احساسات منفی ضعیف است. وقتی کودکی احساس میکند نمیتواند حرفش را بزند، احتمال کمتری دارد که به شما بگوید اگر چیزی اشتباه است، مانند اینکه آیا تحت فشار همسالان است یا قلدری.منبع و منبع